هرمزگان جنوبی ترین ودورترین استان کشور به مرکز است که با دارا بودن منابع وذخایر طبیعی متعدد و اقلیم متنوع و منحصربه فردش ودارا بودن بالغ بر یک ونیم میلیون نفر جمعیت ساکن و مهاجر لقب پایتخت اقتصادی کشور را با خود یدک می کشد.
پایتختی که سهم وبهره اش برای مردمان صبور ومهربانش اندک و درد و رنجش بس فراوان است . مرکز استان از دیرباز با مشکلات ریز و درشتی دست و پنجه نرم می کرده و هنوز برای رسیدن به توسعه پایدار و عمران باساختار شهری زیبنده ودر خورشان شهروندانش سالهای دوری فاصله دارد. اما روستاههای این استان پهناور جنوبی نیز اوضاعی مناسب تر از مرکز استان نداشته و حتی مشکلاتشان صد چندان است و همه روزه مردمانشان با مشکلاتی دست بگریبانند که شاید در تصور هیچ هموطنی نگنجد.
داغ محرومیت ونامهربانی طبیعت و قهر مسئولان آنچنان این عزیزان روستایی رانقره داغ کرده که بر تارک محرومیت خویش دامن گسترانده اند و بی هیچ ادعایی مرزدارانی وفادار و پاسداران بحق وجب به وجب این مرز و بوم هستند.
” بشاگرد ” واژه آشنایی است از نظر لغوی برای عمده شهروندان و هموطنانمان اما تا چند صباحی میهمان این خطه از هرمزگان نشوی و درد ورنج روستاییان را از نزدیک لمس نکنی هرگز بشاگرد و روستاهها و مردمان مهربان وصبورش را نشناخته ای .
“بشاگرد ” خطه مردمان ولایی و مرزداران بی ادعایی است که خمینی شهر را به نام پیرجماران نام نهادند و مناره های مساجدشان در هر صبح وشام نوای عشق می پراکند.زنان ومردان این خطه پرتلاش و سختی کشیده اند،آنچنان که در کشاکش دوران سنگ زیرین آسیاب زندگی شده اند .
دختران و پسران جوان ، این آینده سازان بشاگرد این روزها فرصتهای زیادی را از دست می دهند چرا که هنوز در غم نداشتن آب وبرق و جاده می سوزند ، دستان کودکانشان هنوز اسباب بازیهای رنگارنگ و پلی استیشن ها وایکس باکسها را لمس نکرده، عوضش تا دلت بخواهد دستان کوچکشان زمخت وسخت شده از داغ روزگار و فقر.
گافر یکی از بخشهای شهرستان بشاگرد است که می توان گفت ” دردمندانه می خندد وزندگی می کند “، گافر این روزها دردهایش را زمزمه می کند تا همدم وهمدردی بیابد و دستی از آستین همت برآید و مرهمی بر زخمهای دیرینه اش باشد.
گافر در صفرترین نقطه محرومیت استان ثروتمند هرمزگان با صنایع متعدد و ذخایر فراوانی واقع شده که اهالی آن هنوز آب اشامیدنی سالم ندارند ، طغیان رودخانه های فصلی آرامش رفت وآمدشان را سلب می کند و جاده که نه راه خاکی این مسیر، طاقت هر مسافر و رهگذری را سلب می کند.
در این نوشتار قصد دارم به یکی از سخت ترین سفرهای کاری که داشته ام بپردازم ،سفری که چشمانم را برروی حقایق و وقایعی گشود که اگر از نزدیک نمی دیدم هرگز باورش برایم آسان نبود. در این سفرکوتاه اما پربار گزارش بازدید از بخش فوق العاده محروم و مظلوم گافر در شهرستان بشاگرد را بیان می کنم.
در این سفر دو روزه به تعدادی از روستاهای شهرستان بشاگرد در بخش گافر سر زدیمو به اتفاق هیئت همراه ، ابتدا وارد شهر گوهران شده و ظهر را در آنجا ماندیم. سپس حرکت را به سوی بشاگرد بالا آغاز نمودیم. در این مسیر با جاده ای صعب العبور روبه رو شدیم که ابتدا تعجب همگی همراهان برانگیخته شده بود که چطور این جاده در سال ۱۳۹۴ تنها مسیر تردد چند هزار نفر هرمزگانی است.
بشاگرد شهرستانی کوهستانی با کوه های مرتفع و صعب العبور است. در این مسیر بارها وسایل نقلیه با مشکل شدید تردد مواجه شدند که مجبور شدیم از ساکنان روستاها کمک بگیریم تا ماشین ها را ازاین مسیرهای صعب العبور ،عبور دهیم پس از طی مسافت طولانی به روستای “تچک” رسیدیم، با ورود به این روستا مدام فکر می کردیم که اگر در این روستا نیمه شب فردی بیمار شود یا در اثر عقرب یا مارگزیدگی دچار مشکل شود یا زنی باردار بخواهد وضع حمل نماید چگونه خود را به نزدیک ترین بیمارستان برساند؟
چقدر زمان لازم دارد؟ و با چه مشقتی می تواند به شهر برسد؟
غافل از آن که در روز دوم سفر روستاهایی را به چشم دیدیم که احساس می کردیم تچک در نزدیکی بندرعباس قرار دارد. بعد از تچک به روستای دورافتاده ی دیگری به نام “بهتیش ” رسیدیم که با توجه به وسعت کم آن امکان کشاورزی برای مردمش مقدور نبود و بیشتر مردم با چند راس دام ودامداری گذران زندگی می کردند، شب را در این روستا گذراندیم و حقیقتا مردم این روستا مانند سایر مردم خطه ی بشاگرد بسیار مهمان نواز و خوشرو بودند که سبب شد سفری خاطره انگیز برای همراهان باشد.
صبح روز بعد،بعد از نماز صبح درخنکای صبحگاهی ادامه ی سفر را آغاز کردیم و به روستای “ملکن” رفتیم و دیداری با مردم و اعضای شوراها داشتیم و پس از صرف صبحانه در این روستا حرکت را به سوی بخش گافر ادامه دادیم.
از اینجای سفر ،جاده به علت بارش های فصلی بسیار نامناسب شده بود و مردم به سختی تردد می کردند، حرکت گروه، نیز به کندی صورت می گرفت در این بین به روستای کوچکی به نام “بن ریز”رسیدیم که رودخانه ی فصلی نسبتا بزرگی از آن عبور می کرد و برای مردم در زمستان و تابستان شدیدا مشکل آفرین است و دغدغه ی اصلی مردم این روستا و روستاهای بعدی احداث پل روی این رودخانه بود.جالب است که بدانید دغدغه و خواسته های این مهربانان تامین حداقل های زندگی است تا از سختی روزگارشان کاسته شود، اینان خواسته های زیادی ندارند.
پس از عبور از بن ریز چند ساعتی در حرکت بودیم تا به نزدیکی مرکز بخش گافر رسیدیم، در ورودی گافر رودخانه ی بزرگی وجود دارد که به سد جگین ختم می شود باران های تابستانه سبب جاری شدن شدید این رودخانه می شود، پل روی این رودخانه نیز از مطالبات جدی مردم این بخش بود که واقعا جای بسی شگفتی وتعجب داشت که چرا در این سالها، کوچکترین اقدامی برا یاحداث این پل صورت نگرفته است.
با عنایت به اینکه بالغ بر هشتاد روستا پشت این رودخانه قرار داشتند و به قول بومیان منطقه در زمستان گاها چند ماه مردم پشت رودخانه می مانند و از همه ی امکانات زندگی محروم می شوند. شاید در باور کسی نگنجد که این مدت دور بودن از طبیعی ترین و پیش پا افتاده ترین امکانات زندگی از قبیل برق ، آب ، اینترنت و… چقدر مشقت بار است، از این رو رواست که گافر را نقطه ی صفر مرزی در محرومیت بنامیم.
ظهر در بخش گافر دیداری با اعضای شوراها و مردم داشتیم و به بررسی مسائل و مشکلات آنانپرداختیم، یکی از پتانسیل های ممتاز شهرستان بشاگرد و به ویژه بخش گافر، نیروی انسانی با ذکاوت، متعهد، ولایی و تلاشگر است که می تواند سبب رشد و توسعه این منطقه از کشورمان باشدکه اگر حمایت های لازم از آنان صورت گیرد. پتانسیل دیگر این بخش، معادن مختلف از جمله”کرومیت ” می باشد که غنای بالای این معادن، توجه اکثر معدن داران را به این منطقه معطوف کرده است، اما عدم وجود راه مواصلاتی مناسب، بهره برداری از این معادن را بسیار کند یا متوقف کرده است و این سبب رکود منطقه شده استاگر راه روستایی دراین مسیر احداث شود شاهد رونق اقتصادی و اشتغال فراوان برای اهالی خواهیم بود.
در اینجا مردم از روستاهایی بسیار دورافتاده در ادامه ی بخش گافر صحبت کردند که امکان تردد با ماشین را ندارند و تردد به طرز بسیار سختی در آن ها صورت می گیرد. روستاهایی که نه آب لوله کشی دارند و نه برق، شاید در تصور هیچ شهروند تهرانی نگنجد که چندهزار نفر جمعیت در هرمزگان هنوز از مشک آب می خورند و به حداقل امکانات زندگی دسترسی ندارند و حتی برای تهیه ی یک لیتر نفت برای چراغ فانوس خود با مشکل شدید مواجه هستند و شبها را در تاریکی مطلق می گذرانند، روستاهایی که با این جاده های غیر قابل عبور بیش از دوازده ساعت با مرکز استان فاصله دارند غیرقابل تصور هستند تا زمانیکه آنجا را مشاهده کنید، مردمی سخاوتمند که در همه ی عرصه های فرهنگی،مذهبی،اجتماعی و سیاسی حضوری فعال داشته و دارند مورد بیشترین بی مهری و بی توجهی مسئولین واقع شده اند. در پایان این سفر سخت دو روزه ،می توان گفت انتظار می رود رسانه های جمعی و مسئولان در هرمزگان توجه ویژه ای به این بخش فوق العاده محروم و مظلوم داشته باشند تا توجهات استانی و ملی به این منطقه جلب شود که حقیقتا به جرأت می توان گفت گافر با وجود انسان های شریف ،زحمت کش،قانع، مهمان نواز و با استعداد، نقطه ی صفر مرزی محرومیت در ایران است.
منبع: هرمزگان آنلاین http://hormozganonline.org/
به قلم :دکتر منصور فرهادی